شیفت فرمانده
شب بودخسته ازراه رسید.وقتی واردچادرشد,جایی برای خوابیدن پیدانکرد.آمدبیرون چادربه سنگرتکیه دادتابخوابد.
درهمین حین یکی ازنگهبان هاآمدوگفت:((چراخوابیدی؟بیدارشونوبت شیفت توشده.))
نگهبان درتاریکی شب تشخیص ندادکه این حرف رابه فرمانده گردان می زند.فرمانده هم بدون هیچ حرفی بلندشداصلحه راگرفت وبه نگهبانی ایستاد.
دم دمای صبح برای اینکه کسی متوجه نشوداصلحه راکنارچادرگذاشت وبرای نمازرفت.
صبح نگهبان دومی به اولی گفت:((چرادیشب بیدارم نکردی برای شیفت؟))
نگهبان اولی گفت:((شوخی میکنی خودت بیرون خوابیده بودی منم بیدارت کردم.))نگهبان دومی منکرقضیه شدوگفت:((من تاحالاخواب بودم.))
وقتی پیگیرقضیه شدندمتوجه شدندکه چه کسی به نگهبانی ایستاده بود.
نظرات شما عزیزان:
چیزی رو بنویس که بتونی پاش امضا کنی
و چیزی رو امضا کن که بتونی پاش بایستی...
پست زیبایی بود
به منم سر بزنید.